بخش نخست جلد دوم اين كتاب، شامل معرفي و بررسي آماري اتحاديهها، جمعيتها و انجمنهاي مذهبي، سياسي در ارتباط با مدرنيسم در ايران، در نيمهي نخست قرن بيستم است كه سپس در بخش دوم (بخش اصلي) متن اسناد و اعلاميههاي گروههاي ياد شده به چاپ رسيده است. افزون بر آن، نمونهي تصوير اسناد، نمايهي متفرقه، نمايهي رجال و نمايهي مكانها نيز درج گرديده است. به تصريح نگارنده: "[در اين دوره] افرادي از تمام طبقات اجتماع از جمله: دانشجو، كاسب، روحاني، بازاري، كارگر و... از شهرها و فرهنگها و خرده فرهنگ مختلف: "كاشاني، تبريزي، رشتي، مشهدي و.... تحت عناوين بسيار متنوعي گرد هم آمده و در طول حدود نيم قرن به زعم خود گروههايي را به وجود آوردند كه عليرغم تمامي اشكال متنوع آنها، همگي داراي خاستگاه فكري مشابه و به دنبال دستيابي به يك هدف بودند. در طول اين مدت هيچيك از آنها طرح نو، انديشهاي جديد، فكري بديع، روشي دگرگون، سازوكاري متفاوت، تشكيلاتي منظم، تفكري در عرصهي كارگروهي، طرحي در عرصهي تحولات سياسي و اجتماعي، تحليلي از اوضاع جامعه كه با مقتضيات روز همراه باشد، را نداشته و ارائه ندادند. تحليل يك گروه مذهبي ـ سياسي از وضعيت جامعهي ايران در سال 1331 در بنمايهي خود تفاوتي با تحليلي كه نيمقرن از آن، گروه مذهبي ـ سياسي ديگري از اوضاع اجتماعي و سياسي كشور ارائه ميداد، ندارد. نه آن و نه خلف نيم قرن بعدياش و نه هيچيك از 190 گروه ديگر، تئورياي در زمينه تحولات سياسي و اجتماعي ارائه نكردند.... به هردوي رويكردهاي سياسي و فرهنگي گروههاي مذهبي ـ سياسي، هر دو داراي هدفي واحد بودند. هدف همانا دستيابي به قدرت سياسي در جامعه براي مقابله با تهاجم اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي غرب عليه جامعهي مسلمين بود".