در بحثهاي جامعهشناسانهي اين كتاب بيشتر بر بيماري، به ويژه بيماريهاي جسماني تكيه شده تا سلامت. ديدگاههاي مطرح شده در فصلهاي آغازين كتاب، همتاريخي و هم جامعهشناختي است. بدينسان، از يك سو تحول تاريخي بيماريها در غرب ـ كه به وضع بهداشتي امروز منتهي ميگردد ـ تحليل ميشود، و از سوي ديگر، به پيدايش پزشكي علمي جديد ـ براي درك بهتر نقش درجهي اول آن در مداواي بيماريها ـ اشاره ميگردد ضمن آن كه سعي شده مسائل مربوط به سلامت جمعيتها و تعيين كنندههاي اجتماعي آنها توصيف شود. در فصلهاي بعدي به بيماري در حوزهي اجتماعي امروز پرداخته شده و تفسيرهايي كه دربارهي بيماري وجود دارد و بازي پزشك ـ بيمار در صحنهي بيماري از نظر مخاطبان ميگذرد. مطالب كتاب با بررسي كاركرد بيمارستان ادامه مييابد و سرانجام، مباحث آن با تحليلي از بيماري "در جايجاي حيات اجتماعي" به پايان ميرسد. اين تحليل بدينقرار است: "در واقع، رشد پزشكي به خلاف انتظار، نقش خانواده و اطرافيان را در ادارهي بيماري از ميان نبرده است و برتري علم، حدي دارد كه هم ارزشها و فرهنگ عمومي براي آن تعيين كردهاند و هم مسابقهي زندگي فردي و قواعد رسمي دستگاه سياسي حاكم به آن تحليل كرده است". مباحث كتاب در قالب اين موضوعات مطرح شده است: "بيماري در تاريخ جامعهها؛ از بلاهاي قديم تا بيماريهاي امروز"، "پيدايش پزشكي جديد و نقش آن در برخورد با بيماري"، "وضعيتهاي سلامت و تعيين كنندههاي اجتماعي آن"، "سلامت بيماري و تفسيرهاي فرهنگي و اجتماعي آن"، "بيمارستان، سازمان و محلي براي توليد كار پزشكي" و "تجربهي بيماري در جايجاي زندگي اجتماعي".