كتاب حاضر دربردارندهي مباحثي است در خصوص آداب، عقايد و عبادات مردم يهود با موضوعاتي از اين دست: عقايد ديني اصلي، خاستگاه و نحوهي رشد تفكر يهودي، رشد تفكرات جديد يهودي، سنت عرفاني يهود، هلاخا، زندگي ديني، سال ديني عيد سال نو تا عيد سايهبانها و از حنوكاتاماهآو، كينساخانه و جماعت يهودي، گرايش و نهضتها در يهوديت معاصر، و يهوديان و بيگانگان. به تصريح نگارنده: "بايد دانست كه هيچ توافق عامي در درون يهوديت دربارهي محتواي چارچوب اعتقادياي كه براي دين درست و سنتي لازم است، وجود ندارند. تا دوران الاهيدانان قرون وسطي هيچ كوششي براي تدوين چنان چارچوبي صورت نگرفته بود و كل مسالهي اعتقاد در سياليت قابل توجهي غوطهور بود. ميشنا گروههايي از يهوديان را نام ميبرد كه نصيب خويش از جهان آينده را از دست ميدهند. يعني كساني كه انكار ميكنند تو را برخاستن مردگان را تعليم كرده باشد: كساني كه منكر آسماني بودن تو را ميشوند و اپيكوريان يا لذتجويان بياخلاق. حكيماني ديگر، كساني غير از اينها را نيز به اين فهرست، اضافه ميكردند: آنان كه برگرهها افسون ميدهند و آنان كه نام خدا را آنچنان كه نوشته ميشود، بر زبان ميآورند. تلاش براي تعيين دقيق يك چارچوب اعتقادي، در واقع در قرن دوازدهم و با شرح ابن ميمون برميشناي ياد شده آغاز ميشود. وي در آنجا سيزده اصل اعتقادي را برميشمارد. هفتتا از اين اصلها دربارهي اعتقاد به خداست: وجود خدا، وحدت، غيرجسماني بودن، و جاوداني او. تنها بايد او را عبادت كرد. خدا افكار و اعمال انسانها را ميداند و پاداش ميدهد و مجازات ميكند. چهار اصل يا وحي مربوطاند: اعتقاد به نبوت، برتري موسي در سلسلهي همهي پيامبران؛ تو را از خدا به موسي رسيد و هيچچيز نميتواند جانشين تورا گردد و سرانجام دو اصل هم به آمدن مسيحا و به رستخيز ربط دارند. اما پديدههايي كه يهوديان متجدد امروز، با آن دست به گريباناند از جنس ديگري هستند و سئوالاتي كه به ميان ميآورند به مسالهي معنا مربوط ميشوند. مساله اين است كه هرآموزه چه كل و چه بخشي از آن، چه مقدار تابع معناي حقيقي الفاظ متون است و يا به چه مقدار بايد از مقولات جديد در تفسير دوبارهي آن بهره برد. نهضت جديد بازسازي خواهان كه در آمريكاي شمالي در دههي 1920 بنيان گذاشته شد، به جاي سيزده اصل ابن ميمون، سيزده معيار وفاداري يهودي را آورده است. استدلال اين است كه وفاداري يهودي را آورده است. استدلال اين است كه وفاداري ديگر نميتواند موضوعي عقيدتي باشد. بلكه تجربهي زندگي است كه به وسيلهي ميراث يهود، غنا يافته است".