كتاب حاضر به فرآيند و استراتژيهاي تكامل "مفهوم" در رشتهي پرستاري طي دو دههي اخير اختصاص يافته است. به تصريح نگارنده: "مفهوم در واقع، يك تصوير ذهني و نظري از واقعيت است كه با درك، تجربه و فلسفه و نوع جهانبيني فرد، رنگ ميگيرد. مفاهيم، اسامي، عنوانها و طبقهبنديهايي هستند كه براي افراد، اشيا و وقايع به كار ميروند. از آنجا كه مفاهيم، معاني مختلفي براي افراد دارند، به تنهايي قابل استفاده نيستند، بلكه در تئوريها و چارچوبهاي پنداشتي معاني، ارتباط و كاربرد آنها مشخص ميشود. به طور مثال در پرستاري برخي از مفاهيم كلي عبارتاند از: سلامتي، محيط، جامعه، سازگاري، اضطراب و آسايش. مباحث متعدد روي ماهيت و شكل مفاهيم و نقش مفاهيم در گسترهي دانش، منجر به ايجاد دو مكتب فكري نظريهي ذاتي و نظريهي وضعيتي در مفاهيم گرديده است. نظريههاي ذاتي روي مفاهيم به عنوان مورد يا جوهرهاي خاص، تاكيد دارند. طبق اين نظريهها، مفاهيم به صورت جوهرههاي كلي و ايدههاي انتزاعي مورد بحث قرار ميگيرند كه خود اين جوهرهها به طور مستقيم به اجزاي حقيقي واقعيت، مرتبط شده و يا معرفي كنندهي واقعيت ميباشند، اما در نظريههاي وضعيتي، مفاهيم به عنوان رفتارها يا ظرفيتهايي براي رفتارهاي خاص قلمداد ميشوند. اين رفتارها شامل توانايي در كاربرد موثر زبان همراه با اجراي اعمال خاص جسمي و روحي مرتبط با مفاهيم ميباشند". برخي مباحث كتاب، عبارت است از: اصول فلسفي تكامل مفهوم، استراتژيهاي تكامل مفهوم، استفاده از الگوي هيبريد در تكامل مفهوم، و شفافسازي مفهوم.