در اين كتاب ابتدا تعريفي از "هوش هيجاني" به دست داده شده است. در اين تعريف، هوش هيجاني افزون بر مطالعهي تظاهرات بيروني هيجانها، حالات دروني را شامل ميشود كه به هنگام بروز هيجانها در انسان ايجاد ميشود. اين مدل شامل اين نمونههاست: شناخت هيجانهاي خود، كنترل هيجانهاي خود، برانگيختن و به هيجان آوردن خود، شناخت هيجانهاي ديگران، و تنظيم روابط با ديگران. در كتاب تصريح شده است. "نويسنده دستيابي به تعادل بين هيجان، عقل و غريزه را به عنوان محور تحقيقات و مداخلات تربيتي و درماني خود انتخاب كرده است. هدف او اين است كه هوش هيجاني را ابزار اوليه و جز جداييناپذير هويت در روابط ميان فردي، اجتماعي يا حرفهاي قرار دهد. روش پيشنهادي او رويكرد چندبعدي تقويت هويت نام دارد. به عقيدهي او تقويت ابعاد غريزي، هيجاني و شناختي موجب تعادل و تحكيم هويت ميشود. تحكيم هويت ميتواند اثرات سوء محيط (خانوادگي، اجتماعي) را كمرنگ كند و يا از بين ببرد. به عقيدهي او مداخلات تربيتي امكانات لازم براي رشد و بالندگي غريزي، هيجاني و عقلاني را براي انسان فراهم ميآورد و موجب ميشود شخص درك كند چه چيزي باعث برهم خوردن تعادل او شده است. او معتقد است اگر والدين براي تربيت واقعي مبتني بر شناخت هوش هيجاني، كاملا مجهز باشند، براي فرزندان خود يك هويت محكم و استوار به يادگار خواهند گذاشت". برخي مباحث كتاب، بدين قرار است: تعاريف مختلف هيجان، زيستشناسي هيجانها، شناخت و رمزخواني هيجانها، تعادل خاص هيجانها، مولفههاي هيجاني انگيزشي، پيچيدگي روابط انساني، و رويكرد تقويت هويت.