اين پژوهش، مقايسهاي است بين اديان در ادوار مختلف نظير پيش تاريخ، هخامنشيان، پارتها، ساسانيان و امپراتوريهاي اسلامي. همچنين روابط بين زرتشتگرايي و ساير اديان. بر اين اساس، نگارنده تصريح ميكند: "تعاليم زردشت در گاشا جمع است. مشخصات برجستهي آن را ميتوان به صورت زير خلاصه كرد: الف) پرستش دنوها و قرباني كردن گاو و هومه، حداقل به شيوههايي خاص نبايد صورت گيرد. ب) تنها اهورا مزدا "پروردگار دانا" و اطرافيانش قابل پرستشاند اوست كه نور و تاريكي، آسمان، زمين، حركت جهان و لحظات روز را آفريده است. او پدر اشه (عدالت) و هومنه (انديشهي نيك) و آرمييتي (ايثار) است. ج) او پدر ارواح دوقول نيز هست. سپنته مينو (روح نيك) و انگره مينو (روح نابودي). اين دو روح در سرآغاز همهچيز بين اشه (عدالت) و دروغ، انتخاب خود را كردهاند. انسانها نيز با پيروي از نمونهي آنها انتخاب خود را مشخص ميكنند. دئوها ناراستيها را برميگزينند. د) انسانها بنا به انتخابشان، پس از مرگ، در پل جدا كننده بايد تاوان بپردازند. برخي به خانهي آواز پذيرفته ميشوند. سايرين به خانهي ناراستي سقوط ميكنند. هـ) دئوها شكست خواهند خورد و پروردگار دانا در جهاني تازه و باشكوه، پيروز خواهد شد. و) هيچ اشارهاي به ميترا يا فرهوشيها نميشود. چه بخشهايي از اين اصول و عقايد در اصل به زردشت تعلق داشت و چه بخشهايي جزء سنت بود؟ اگر شواهد كافي دال بر بيتاثير ماندن دين هخامنشي از اصلاحات زردشت در دست داشتيم، ميتوانستيم نتيجه بگيريم كه اگر زردشت پيامبر هرگز ظهور نميكرد، دين ايرانيان چه ميتوانست باشد و از طريق مقايسه و قياس ميتوانستيم ميزان اصالت تعاليم او را مشخص سازيم، اما چنين شواهدي وجود ندارد".