نگارنده در اين مجموعه پس از تعريف بزهكاري نوجوانان و بيان مصاديق تاريخي و اجتماعي آن، به بررسي ديدگاههاي ما قبل علمي نسبت به اين پديده پرداخته است. وي افزون بر آن، چنين رخدادي را در قالب نظريات عمدهي انحراف رفتاري در حوزهي جامعهشناسي مطرح ساخته است. وي در پايان چنين نتيجه ميگيرد: "ميتوان مسالهي بروز بزهكاري نوجوانان را در پرتو كاركردهاي بهنجار و نابهنجار كارگزاران جامعهپذيري به نحو تطبيقي و در قالب فرايندهاي ساختي دريافت. در اين راستا نه تنها كاركردهاي نابهنجار كارگزاران جامعهپذيري در مقايسه با كاركردهاي مثبت يا بهنجار آنها مشخص ميشود كه حتي فرايندهاي بروز بزهكاري در نظام شخصيتي نيز برملا ميگردد. به علاوه ميتوان اختلال كاركردي كارگزاران جامعهپذيري را در شرايط ساختي ملي و بينالمللي در نظر آورد و شكلگيري تمايلات و انتخاب عقلاني كنش ناهمنوا و به ويژه بزهكارانه را از سوي نظام شخصيتي نوجوانان بررسي كرد".