در كتاب عنوان شده است: "جنگ سال 2003 عراق به قصد نابودي "تروريسم"، حذف سلاح كشتار جمعي يا رهانيدن مردم عراق آغاز نشد. برعكس، اين جنگ، جنگي ناعادلانه، تجاوزگرانه، و استيلا جويانه بود براي ايجاد يك امپراتوري بزرگتر". نگارنده كتاب حاضر را با اين ادعا آغاز و در طول كتاب آن را ثابت ميكند. او در اين امر، به بسياري از دادههاي رسانهاي، اسناد آرشيوي، گفتههاي سياستمداران و دستاندركاران در صد سال اخير استناد ميكند. از طرفي راهبرد 20-30 سال آيندهي آمريكا را براي سلطه بر جهان و ادامهي امپراتوري خود و تدارك گستردهاش براي تحقق آن را نشان ميدهد و از طرف ديگر يادآور ميشود كه: "تاريخ دخالت خارجي در خليج فارس نشان ميدهد كه سوداي متكبرانهي فتح و نظارت يك چيز است و تحقق آن چيز ديگر. سركوب، مقاومت را به وجود ميآورد. هر عملي واكنشي به دنبال دارد، حوادث اغلب فراتر از كنترل و انتظار آغازگرانشان پيش ميروند". افزون بر اين، گفتني است، "كتاب نفت، قدرت، امپراتوري، تاريخ جدال قدرتهاي خارجي در منطقه خاورميانه و داستان حماسههاي مقاومت مردمان اين ديار براي استقلال، آزادي و بالندگي است؛ ضمن اين كه در اين ميان خيانتها و سازشكاريها و تباني با بيگانگان و ندانمكاريهاي دولتهاي محلي هم فراموش نشده و در بخشهاي مختلف كتاب به آن پرداخته شده است".