نگارنده در اين پژوهش، تغييرات ژرف زباني را در طي دههي 1990 بررسي ميكند. بر اين اساس در فصل نخست، با طرح اين پرسش كه آيا نفوذ زبان انگليسي آنقدر قدرتمند خواهد بود كه ماهيت همهي زبانها را براي هميشه تغيير دهد؟ و آيا انگليسي ميتواند همهي زبانهاي ديگر را از ميان بردارد؟ ميگويد: "جهاني كه فقط يك زبان در آن باقي مانده باشد. كه فاجعهاي است بومشناختي در حوزهي انديشه و در ابعادي بيسابقه ـ حالتي است كه به لحاظ نظري ممكن است در ظرف پانصد سال به وقوع بپيوندد. در طول دههي 1990 در پي آگاهي يافتن از اين جنبهي ثانوي بروز انقلاب زباني، تفكر در اين باب آغاز شد كه آيا احتمال وقوع حالت ياد شده وجود دارد يا خير؟. در فصل دوم بحراني را كه تعداد بسياري از زبانها با آن روبهرو هستند يعني خطر انقراض و نابودي، بازگو شده همچنين به اقدامات انجام گرفته براي حفظ و بازآفريني اين زبانها اشاره شده است. از جملهي اين اقدامات ميتوان به كمكهاي مالي داوطلبانهي، پرداختن به اين موضوع در مقالات علمي، تبليغ از طريق رسانهها و مطبوعات و از جمله توسل به هنرها نام برد. در فصل سوم، تاثير عميق پديدار شدن فناوري اينترنت، بررسي گرديده و طي آن اين نكته بازگو شده كه اينترنت، زبان گفتار و نوشتار را تحت تاثير يك وسيلهي ارتباط زباني بديع قرار داد، و پرسشهاي جديدي را دربارهي چگونگي ادامهي تكامل زبان، پيشرو نهاده است. در فصل 4 و 5 به ماهيت و نحوهي تجديد نظر دربارهي چگونگي زبان و كار با آن، اشارتي شده و براي آن راهكارهايي عرضه گرديده است.