نگارنده ابتدا تعريفي از كارفرما بودن، به دست ميدهد. به تصريح وي: "كارفرما بودن، راهكاري است كه ما را به سوي مديريت، رهنمون ميكند. راهكاري كه چنين تعريف ميشود: تعقيب فرصتها بدون در نظر گرفتن منابع تحت كنترل". وي سپس ده درس عملي براي موفقيت كارفرمايان را عرضه ميكند كه عبارتاند از: آغاز كردن با ديدگاهي درست، چگونگي تبديل بداقبالي به خوشاقبالي، تفاوت بين شغل و كار، آشكار شدن شكستها توسط موفقيت، اهميت فرآيند نسبت به هدف، مثلث رهبري، گروه و ماموريت، انجام كاري متفاوت، عدم تلاش براي معاملات بيارزش، و رها كردن كار در زمان مناسب.