داستانكهاي اين مجموعه به دو زبان انگليسي و فارسي به چاپ رسيده نمونهاي از آن بدين قرار است: "يك شب باراني" در زير باران، جادهي روستايي جورجبا درست ديده نميشد. جودي كه وانت دزدي را ميراند ناگهان ترمز كرد و مسافري كه روپوش سفيد به تن داشت نفس زنان سوار وانت شد: "اتومبيلم خراب شد ـ دكتري: آره. جودي، ديوانهي جنايتكاري كه تازه از آسايشگاه رواني فرار كرده بود پرسيد: توي آسايشگاه كار ميكني: ويليام، قاتلي كه تازه از، زندان فرار كرده بود به دروغ گفت: "بله".