شمارگان ششم از اين مجموعه شامل درس گفتارهايي است با موضوع زيباييشناسي فلسفي و فلسفهي هنر به تصريح نگارنده: "در حقيقت، شعر اوج هنرهاي مختلف است و هر هنري از جهتي به شعر تشبه ميكند و ميتوان آن چيزي را كه دربارهي شعر، گفته شده ـ اين كه ماهيتش چيست و شاعر كيست ـ به طور كلي به عنوان فلسفهي هنرها و نه فقط شعر لحاظ كرد: شدت ظهور عرفان خصوصا در شعر فارسي به حدي است كه برخي اديبان معاصر، تصور كردهاند كه اساسا عرفان و تصوف، عين شعر است. بنابراين گفتهاند هنگامي كه شعر فارسي بعد از مولوي و جامي در ركود فرو رفت، عرفان نيز به تبع آن پيشرفت نكرد. اين قضاوت بر اساس مقدمهي نادرست اول به نتيجهي نادرستي انجاميد. شعر يكي از مظاهر عرفان و تصوف اسلامي است نه عين آن؛ حقيقت شعر، ادبيات نيست. البته پس از آن كه ارتباط ذاتي شعر فارسي از عرفان، گسسته شد، شعر فارسي نيز به تبع آن بيروح و كم مايه شد".