كتاب حاضر، داستان گونهاي از زندگي امام رضا (ع) است كه از زمان رسيدن پيغام "مامون" به امام رضا (ع) ـ براي رفتن به مرو و قبول ولايت عهدي ـ آغاز ميگردد و با مرگ "مامون" خليفهي عباسي، پايان مييابد. داستان، اينچنين آغاز ميشود: "تكهاي ابر نرم و پنبهاي، در آسمان بود. ابر دو سه روزي بود كه به آسمان شهر مدينه رسيده بود، بر فراز نخلستانها قدم زده بود، سايهاش را روي بامهاي خاكآلود شهر انداخته و گاهي هم جلوي خورشيد را گرفته بود تا سايهاي باشد براي مردان خسته و عرق كردهاي كه از نخلستان برميگشتند".