نگارنده در اين كتاب، تحول جنبش ضد جهانيسازي را تحليل كرده و به مرزبندي نيروهاي متفاوت حاضر در اين جنبش ميپردازد. او نشان ميدهد جنبش جهانيسازي كه در مسير مبارزه با نظام سرمايهداري قرار ميگيرد، به تلفيق شيوههاي مبارزاتي خود به سنن كلاسيك نياز دارد. او همچنين نشان ميدهد انباشت سرمايه نه تنها بر نابرابري جهاني و بيثباتي اقتصادي ميافزايد بلكه از لحاظ منابع طبيعي و ايجاد جنگ و خونريزي نيز جهان را تهديد ميكند.